سواد رسانهای بهعنوان یک مهارت کلیدی در دنیای دیجیتال، به افراد کمک میکند تا پیامهای رسانهای را تحلیل کرده و از تأثیرات شناختی مخربی مانند اثر هالهای (Halo Effect) در امان بمانند. اثر هالهای یک خطای شناختی است که در آن برداشت کلی فرد از یک ویژگی خاص (مانند شهرت یا ظاهر) بر سایر قضاوتهای او تأثیر میگذارد. این پدیده در فضای رسانهای و بهویژه در شبکههای اجتماعی، منجر به شکلگیری باورهای نادرست و گسترش اطلاعات غیرمعتبر میشود. در این مقاله، اثر هالهای در رسانهها، نقش الگوریتمهای شبکههای اجتماعی در تشدید آن و راهکارهای مقابله بررسی خواهد شد.
اثر هالهای یک سوگیری شناختی است که نخستین بار توسط ادوارد ثورندایک در سال 1920 مطرح شد. این پدیده زمانی رخ میدهد که افراد تحت تأثیر یک ویژگی مثبت یا منفی (مانند جذابیت ظاهری یا شهرت) درباره سایر ویژگیهای یک فرد، سازمان یا پیام رسانهای قضاوت میکنند. بهعنوان مثال، اگر یک اینفلوئنسر محبوب محصولی را تبلیغ کند، بسیاری از افراد بدون بررسی دقیق، آن را باکیفیت تلقی میکنند.
رسانهها و بهویژه شبکههای اجتماعی بستری مناسب برای ایجاد و تقویت اثر هالهای فراهم کردهاند. برخی از تأثیرات این پدیده در فضای رسانهای عبارتند از:
تصویرسازی گزینشی از افراد و سازمانها: رسانهها با تأکید بر برخی ویژگیهای مثبت یا منفی یک فرد یا برند، قضاوت عمومی را شکل میدهند.
انتشار اخبار جعلی: اگر خبری از سوی یک رسانه یا فرد معتبر منتشر شود، احتمال پذیرش آن بیشتر است، حتی اگر محتوای آن نادرست باشد.
تأثیر اینفلوئنسرها و سلبریتیها: توصیههای این افراد معمولاً بدون تحلیل انتقادی پذیرفته میشود، زیرا مخاطبان تحت تأثیر اثر هالهای قرار میگیرند.
الگوریتمهای شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام، یوتیوب و توییتر نقش مهمی در تقویت اثر هالهای ایفا میکنند. این الگوریتمها به گونهای طراحی شدهاند که محتوای پربازدید و موردعلاقه کاربران را در اولویت نمایش قرار دهند. برخی از مهمترین راههایی که این الگوریتمها اثر هالهای را تشدید میکنند، عبارتند از:
ایجاد حلقه بازخورد تأییدی (Echo Chamber): کاربران بیشتر محتوایی را مشاهده میکنند که با باورهایشان همسو است، در نتیجه اگر فردی مشهور یا تأثیرگذار نظری ارائه دهد، احتمال پذیرش آن بیشتر خواهد بود.
تقویت محتوای وایرال (Viral Content): محتواهایی که توسط افراد مشهور یا اینفلوئنسرها منتشر میشود، با سرعت بیشتری در شبکههای اجتماعی گسترش مییابند، بدون اینکه صحت آنها بررسی شود.
نمایش اطلاعات مبتنی بر تعامل کاربران: الگوریتمها محتوای افرادی را که کاربر با آنها تعامل دارد، بیشتر نمایش میدهند. این امر باعث میشود اطلاعات نادرست منتشرشده از سوی چهرههای مشهور، بدون چالش جدی باقی بماند.
استفاده از هوش مصنوعی برای شخصیسازی محتوا: هوش مصنوعی بر اساس تعاملات قبلی کاربر، محتوای مشابهی را پیشنهاد میدهد و به این ترتیب اثر هالهای را تشدید میکند، زیرا افراد بهندرت دیدگاههای مخالف را میبینند.
انتخابات و سیاست: نامزدهایی که ظاهری جذابتر یا کاریزماتیکتر دارند، معمولاً رأی بیشتری کسب میکنند، حتی اگر برنامههای آنها بهطور دقیق بررسی نشده باشد.
اینفلوئنسرهای سلامت: توصیههای پزشکی و تغذیهای که از سوی اینفلوئنسرها ارائه میشود، اغلب بدون بررسی علمی پذیرفته میشود.
حباب اطلاعاتی (Filter Bubble): کاربران شبکههای اجتماعی بیشتر با محتوایی مواجه میشوند که نظرات آنها را تأیید میکند، در نتیجه احتمال بررسی اطلاعات مخالف کاهش مییابد.
برای مقابله با اثر هالهای و کاهش تأثیر الگوریتمهای رسانهای، توسعه سواد رسانهای ضروری است. برخی راهکارهای پیشنهادی عبارتند از:
تحلیل انتقادی محتوا: پیامهای رسانهای باید با نگاه انتقادی بررسی شوند و منابع معتبر تأیید شوند.
تنوع در منابع خبری: کاربران باید اخبار و اطلاعات را از منابع مختلف بررسی کنند تا دچار سوگیری تأییدی نشوند.
افزایش آگاهی درباره عملکرد الگوریتمها: درک نحوه عملکرد الگوریتمهای شبکههای اجتماعی کمک میکند تا افراد درگیر اثر هالهای نشوند.
تشویق به تفکر انتقادی: آموزش تفکر انتقادی و ترویج مهارتهای تحلیل رسانهای به افراد کمک میکند تا در برابر اثرات شناختی مقاومت بیشتری داشته باشند.
یکی از نهادهای فعال در حوزه سواد رسانهای، سازمان کنشگران فضای مجازی است که در زمینه آموزش عمومی درباره فضای مجازی، شبکههای اجتماعی و تحلیل پیامهای رسانهای فعالیت دارد. این سازمان از طریق ارائه کارگاههای آموزشی، تحلیلهای علمی و پژوهشهای تخصصی، تلاش میکند تا آگاهی عمومی را درباره چالشهای شناختی مانند اثر هالهای افزایش دهد.
نتیجهگیری
اثر هالهای یکی از مهمترین سوگیریهای شناختی در رسانهها و شبکههای اجتماعی است که میتواند باعث شکلگیری برداشتهای نادرست و پذیرش اطلاعات غیرمعتبر شود. در دنیای دیجیتال امروز، الگوریتمهای رسانهای این اثر را تشدید کرده و نقش مهمی در جهتدهی به باورهای عمومی ایفا میکنند. برای مقابله با این چالش، توسعه مهارتهای سواد رسانهای، آگاهی از نحوه عملکرد الگوریتمها و استفاده از منابع خبری متنوع ضروری است. سازمانهایی مانند کنشگران فضای مجازی نیز با ارائه آموزشهای تخصصی، میتوانند به بهبود سواد رسانهای جامعه کمک کنند و مخاطبان را به تحلیل انتقادی پیامهای رسانهای ترغیب نمایند