در روزگاری زندگی میکنیم که یک کلیک ساده میتواند پیام، تصویر یا ویدیویی را به دست میلیونها نفر برساند.
هر روز، میلیاردها “لایک”، “کامنت” و “اشتراکگذاری” در شبکههای اجتماعی اتفاق میافتد، اما کمتر کسی از خود میپرسد:
«چرا این کار را میکنم؟ چرا این محتوا را لایک کردم؟ چرا آن یکی را به اشتراک گذاشتم؟»
درک این رفتارها نهتنها برای متخصصان رسانه، بازاریابان و فعالان اجتماعی مهم است، بلکه برای هر کاربر فضای مجازی که میخواهد آگاهانهتر رفتار کند، ضروری است.
وقتی کسی پست ما را لایک میکند یا نظری مثبت میگذارد، مغز ما دوپامین ترشح میکند؛ همان ماده شیمیاییای که در هنگام خوردن شکلات یا شنیدن یک خبر خوب آزاد میشود.
مثال ملموس:
وقتی پستی از سفر، لباس جدید یا نظر شخصی میگذاری و در عرض چند دقیقه تعداد زیادی لایک میگیرد، حس خوبی پیدا میکنی. مغز این را به عنوان پاداش ثبت میکند و میخواهد آن را تکرار کند.
تأیید اجتماعی (Social Validation)
ما انسانها موجوداتی اجتماعی هستیم. نیاز به تأیید از دیگران یک نیاز روانشناختی پایهای است. لایک گرفتن یا اشتراکگذاری محتوا از طرف دیگران، نوعی تأیید اجتماعی است که به ما حس «دیده شدن»، «قبول شدن» و «مهم بودن» میدهد.
مثال:
وقتی یک توییت سیاسی یا اجتماعی میگذاری که با عقاید دوستانت همراستا است، هر بار که لایک یا ریتوییت میگیری، احساس میکنی حرف درستی زدی و دیگران هم تاییدت میکنند.
الف) برای دیده شدن یا ایجاد تعامل
بسیاری از کاربران، حتی بدون اینکه با محتوایی موافق یا مخالف باشند، آن را لایک میکنند تا در دید باقی بمانند یا با دیگران تعامل داشته باشند.
مثال: وقتی استوری یکی از دوستانت را بدون توجه خاص لایک میکنی، فقط برای اینکه به او یادآوری کنی که «هستم».
ب) برای ابراز هویت یا باور
بسیاری از ما از فضای مجازی برای نشان دادن “کی هستیم” استفاده میکنیم. لایک کردن پستهای یک موضوع خاص یا بازنشر آنها، گاهی فقط برای نمایش هویت یا عقیده ماست، نه لزوماً به خاطر محتوای آن.
مثال: بازنشر یک پست محیطزیستی، حتی اگر مطلب را کامل نخوانده باشیم، میتواند تنها برای نشان دادن حامیبودن ما نسبت به طبیعت باشد.
ج) برای همدلی، مخالفت یا واکنش احساسی
کاربران گاهی فقط برای نشان دادن همدلی یا خشم یا شوخی، لایک یا بازنشر میکنند.
مثال ۱: پست غمگینی درباره از دست دادن کسی. کاربران لایک نمیکنند چون دوست دارند، بلکه چون میخواهند همدردیشان را نشان دهند.
مثال ۲: بازنشر یک کلیپ طنز فقط بهخاطر خندیدن با دوستان.
مثال ۳: لایک کردن یک توییت اعتراضی، بهعنوان ابراز خشم و نارضایتی.
الگوریتمهای شبکههای اجتماعی پاداشدهندهی محتوای وایرال، احساسی یا تحریککننده هستند. یعنی چیزهایی را بیشتر به ما نشان میدهند که:
بیشترین واکنش را داشتهاند.
بیشترین تعامل را تولید کردهاند.
یا قبلاً توجه ما را جلب کردهاند.
مثال: اگر چند بار ویدیوهای هیجانی، خندهدار یا جنجالی ببینی، الگوریتم یوتیوب یا اینستاگرام بیشتر از همان نوع ویدیو را بهت نشان میدهد.
این یک حلقهی بازخورد (Feedback Loop) ایجاد میکند که باعث میشود:
چیزهایی که بیشتر دیده میشوند، باز هم بیشتر دیده شوند.
کاربران برای دیده شدن، محتواهای اغراقآمیزتری منتشر کنند.
کمکم باور کنیم که فضای مجازی مثل واقعیت است… در حالی که ممکن است فقط یک «توهم پرتعامل» باشد.
بازنشر معمولاً انگیزههای عمیقتری از لایک دارد. دلایل رایج عبارتاند از:
برای معنا دادن یا انتقال پیام
کاربران گاهی محتوایی را بازنشر میکنند چون حس میکنند آن محتوا «حرف دلشان» است.
مثال: بازنشر یک جمله فلسفی یا شاعرانه درباره تنهایی یا امید، فقط بهخاطر اینکه حس میکنی آن حرف توست
برای شروع گفتگو یا مشارکت
گاهی ما محتوا را بازنشر میکنیم تا بحث راه بیندازیم یا واکنش بگیریم.
مثال: پست کردن یک نظرسنجی درباره یک موضوع حساس، برای اینکه دوستان واکنش نشان دهند و باهاشون بحث کنیم.
برای تأثیرگذاری یا تأیید گرفتن
بازنشر بعضی محتواها هم بهخاطر اینه که حس میکنیم دیگران باید بدونن، بفهمن، یا تأییدمون کنن.
مثال: به اشتراکگذاری یک کلیپ اجتماعی یا سیاسی جنجالی، با کپشن «این واقعاً دردناکه!»
ما همهروزه در فضای مجازی تصمیمهایی میگیریم که شاید ساده بهنظر برسند، اما پشت آنها مکانیسمهای روانشناختی و اجتماعی پیچیدهای وجود دارد. اگر میخواهیم سواد رسانهای داشته باشیم، باید بتوانیم:
قبل از لایک یا بازنشر، یک لحظه مکث کنیم و از خود بپرسیم:
چرا دارم این کار رو میکنم؟
این محتوا چه تأثیری بر دیگران داره؟
من چطور در حال شکلدادن به افکار عمومی هستم؟
🌱 آگاه بودن از رفتار خودمان در فضای مجازی، گام اول برای داشتن حضور مسئولانه و سالم در این فضاست.